میم ...
دختر م ... پرنیای قشنگ م ... هستی م ... حالا که به لطف دایمش میشود این " میم " نازنین و دوست داشتنی را کنار اسمت بنشانم و همه تعلقم را به تو و به روزگارت در همان یک حرف نابش خلاصه کنم , حس قریبی در وجودم میدود و مرا میرساند به مرزی که رهایی از سرزمینش ممکن نیست. امان از این " میم " ی که همزمان محصورم میکند ، محدودم میکند ، به اوجم میبرد و برمیگرداند ، میشود تنها بهانه ز...